کلماتی که هرگز نباید به کودکتان بگویید
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۷۸۸۳
یک کارشناس ارشد مشاوره گفت: وقتی کودک شما یک کلمه «بد» به کار میبرد بیخود جیغ و داد نکنید، ادای شوکه شدن را درنیاورید. بیتردید، شما قبلا آن کلمه را شنیده بودید. اگر شما با بکار بردن یک کلمه خاص، همچون سیب ممنوع حضرت آدم رفتار کنید، کودک ممکن است حتی در به کار بردن آن کلمه حریصتر شود.
شهربانو بهروزیان کارشناس ارشد مشاوره اظهار کرد: نادرند کودکانی که گاهی بددهنی نکنند یا کلمات نامربوط و زشت به زبان نیاورند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی تصریح کرد: برای کودکتان الگوی خوبی باشید. کودکان از والدین خود تقلید میکنند؛ بنابراین طوری رفتار کنید که از کودکتان انتظار دارید. اگر شما دشنام بدهید و ناسزا بگویید، آنها هم چنین خواهند کرد. آنها درک نمیکنند که چرا شما میتوانید فحش بدهید، اما آنها مجاز نیستند. اگر شما هنگام عصبانیت به حد انفجار میرسید و نمیتوانید خودتان را کنترل کنید، انتظار نداشته باشید که کودکتان بتواند. از ناسزا گفتن بپرهیزید.
به کودکتان برچسب «ننر» یا «خنگ» نزنید
این روانشناس اضافه کرد: به کودکتان برچسب «ننر» یا «خنگ» یا هر واژهی دیگری از این قبیل نزنید و او را با این عناوین صدا نکنید؛ چون با این کار نه تنها کودک یاد میگیرد که افراد دیگر را با چنین عناوینی صدا کند، بلکه با تکرار این حالت کودک باورش میشود که «ننر» یا «خنگ» است.
بهروزیان عنوان کرد: بیش از حد به بددهنی یا ناسزا گفتن توجه نشان ندهید. توجه بیش از حد به این رفتارها، باعث میشود که کودک، به این اعمال زشت ترغیب شود. به کودکتان به طور خیلی جدی و با قدرت بگویید که اصلا دوست ندارید او چنین کلماتی را که مناسب شخصیت او نیست به کار ببرد؛ اما اگر به شدت واکنش نشان دهید، چه با ترساندن، چه با خندیدن به این حرفها، ممکن است او را برای دشنام دادن انگیزهدار کنید. این مطلب به ویژه در مورد بچههای خیلی کوچک صادق است که میپندارند به کار بردن بعضی کلمهها نوعی بازی است، در حالی که اصلا معنای آنها را نمیدانند.
بعضی کلمهها فقط بیمعنی و احمقانهاند
وی تاکید کرد: به کلمههای بیضرر بیاعتنایی کنید. بعضی کلمهها فقط بیمعنی و احمقانهاند و بهترین برخورد، نادیده گرفتن و توجه نکردن به آنهاست. البته به کار گیری کلمههای زشت و ناسزا، نباید نادیده انگاشته شود؛ چون به کار بردن آنها میتواند در خارج از منزل برای کودک دردسر ایجاد کند. وقتی کودک شما یک کلمه «بد» به کار میبرد بیخود جیغ و داد نکنید، ادای شوکه شدن را درنیاورید. بیتردید، شما قبلا آن کلمه را شنیده بودید. اگر شما با بکار بردن یک کلمه خاص، همچون سیب ممنوع حضرت آدم رفتار کنید، کودک ممکن است حتی در به کار بردن آن کلمه حریصتر شود.
این مشاور ادامه داد: جایگزینهای مناسب را به کودک بیاموزید. برای کودکتان توضیح دهید که وقتی کسی به او ناسزا میگوید، در واقع فقط یک حرف ناجور شنیده و حرف نمیتواند به انسان آسیبی برساند. کودکتان را طوری آماده کنید که بتواند برخورد درستی داشته باشد. وقتی فحش میشنود، درست عمل کند و خودش هم به کسی فحش ندهد. در مورد فحش با کودک صحبت کنید. به کودکتان بگویید که فلان فحش یا فلان عبارت توهینآمیز دقیقا چه معنایی دارد و چرا نباید از آن استفاده کند. همچنین، به او بگویید چرا آن عبارت خاص میتواند احساسات دیگران را جریحهدار کند. بسیاری از مواقع، خود کلمه یا عبارت معنای بدی ندارد؛ اما در عرف، به کار بردن آن توهینآمیز است.
به کودک یاد دهید که به فحشهای دیگران اعتنایی نکند
بهروزیان گفت: روشهای جایگزین را به کودک بیاموزید. به کودکتان بیاموزید که چگونه به جای فحش دادن به کسی، احساسش را نسبت به مخاطبش بیان کند. برای نمونه: «به جای اینکه به مینا بگی بیشعور، براش توضیح بده که از دستش عصبانی هستی؛ چون جلوی دوستات تو رو مسخره کرده». با کودک پنج یا شش سالهتان نمایشی ترتیب دهید و در ضمن اجرای آن، به او بیاموزید که رفتار درستی داشته باشد و از فحش دادن بیزار شود. به کودک یاد دهید که به فحشهای دیگران اعتنایی نکند. اگر نمیتواند بیاعتنا باشد، به او یاد دهید که چگونه به دوستانش نشان دهد که از فحش آنها خوشش نمیآید. برای مثال «اگر بهم فحش بدی باهات بازی نمیکنم». کودک را به استفاده از واژههای دیگر ترغیب کنید.
وی اظهار کرد: کودک شما به واژههایی نیاز دارد که از آن طریق عصبانیت یا احساسات شدیدش را بیرون بریزد. او را تشویق کنید که به جای استفاده از واژهها و عبارتهای توهینآمیز که ممکن است او را به دردسر بیندازد، از جملههایی استفاده کند که ناراحتکننده و رکیک نیستند. به کودکتان بگویید، اشکالی ندارد وقتی تنهاست از فحش استفاده کند، یا اینکه میتواند فحشش را در ذهنش بگوید. به او کمک کنید کلمههای بیضرر را برای گفتن، انتخاب کند. در صورت درست صحبت کردن، کودک را تحسین کنید. به کودکتان نشان دهید وقتی درست و مودبانه حرف میزند چه قدر از او راضی هستید. اگر سینا از آرش عصبانی است و به جای فحش دادن به او میگوید: «آرش من واقعا از دستت عصبانی هستم. اسباب بازی منو بده و گرنه به مامان میگم». به او نشان دهید که بسیار خوب حرف زده و شما از رفتار او خوشتان میآید.
این کارشناس ارشد مشاوره تاکید کرد: پیامدهای منفی را به کار بگیرید. اگر کودکتان پس از انجام روشهای بالا، هنوز به فحش و ناسزا و به کار بردن حرفهای رکیک ادامه میدهد، از پیامدهای زیر استفاده کنید: از محرومیت موقت (اخراج) استفاده کنید. اگر کودک با وجودی که برای او توضیح دادهاید که نباید ناسزا بگوید، به طور مداوم چنین میکند از این روش استفاده کنید. اطمینان یابید که کودک میداند که هر بار که فحش بدهد باید به مکان مخصوص اخراج برود. بعضی امتیازها را پس بگیرید. اگر این وضعیت ادامه یافت، بعضی امتیازهایی را که قبلا به کودک دادهاید، از او بگیرید و فقط زمانی آنها را به او برگردانید که رفتارش درست شده باشد.
بهروزیان تصریح کرد: کاری کنید که کودک، در مقابل رفتار نادرستش مجبور باشد تاوان بدهد. روشی برای جریمه و تاوان پایهریزی کنید و از آن به عنوان پیامدی برای به کارگیری واژههای نامناسب استفاده کنید. برای مثال، میتوانید با هر فحش که کودک به کار میبرد مقداری از پول توجیبی او کم کنید. همچنین، میتوانید او را مجبور کنید مثلاً یک صفحه را با جملهی: «من قول میدهم دیگر فحش ندهم» پر کند.
منبع: دنیای اقتصاد
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: فرزندان تربیت کودک کار بردن آن استفاده کنید واژه ها آن کلمه کلمه ها اگر شما یک کلمه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۷۸۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
5 سؤال از کاظم رجبی صدیقی: چرا درباره اصل ماجرا یعنی "انتقال باغ ازگل" یک کلمه ننوشتید؟!
عصر ایران - در پی افشای انتقال باغ ازگل متعلق به حوزه علمیه امام خمینی به موسسه ای با سهامداری آیت الله صدیقی و پسران و مدیر حوزه و یک نفر دیگر، افکار عمومی به طور جدی درگیر این موضوع شده است و اینک بعد از چند روز سکوت، ایشان طی نامه ای به دادستان تهران که در رسانه ها هم منتشر شده، توضیحاتی در این باره داده و نوشته است که امضای او و دیگران را "برای ثبت موسسه" جعل کرده اند ولی توضیحی درباره نحوه تملک باغ توسط این موسسه نداد.
نامه ایشان به دادستان تهران به شرح زیر است و بعد از آن، چند سوال از جناب ایشان برای شفاف شدن هر چه بیشتر موضوع مطرح می کنیم که امیدواریم پاسخ دهند و شائبه ها برطرف شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران
معروض میدارد، حوزه علمیه امام خمینی(ره) در چارچوب اساسنامه خود، سالها قبل برای تمهید ورود نوجوانان و دانش آموزان علاقمند به آموختن دروس دینی و حوزوی تصمیم به تاسیس مجموعه آموزشی و فرهنگی پیش حوزوی گرفته و برای تاسیس این مرکز اقدام به اخذ مجوزهای قانونی لازم نمود.
بر همین اساس لازم بود تا موسسهای وابسته به حوزه علمیه امام خمینی تاسیس گردد و بخشی از زمین متعلق به حوزه برای ایجاد این مرکز پیش حوزوی به آن موسسه منتقل شود.
بر این اساس فردی به نام آقای **** که قبلا مورد اعتماد مجموعه بوده، مسئول پیگیری و انجام امور ثبت اداری موسسه شد. اما متاسفانه فرد مذکور با سوء استفاده از اعتماد اقدام به تدوین و ثبت اساسنامه، جعل امضاء اینجانب، تسهیم سهام به آن کیفیت و بدون اطلاع تولیت، مدیر حوزه و برخی اعضا نموده و مع الاسف حتی بدون ورود و امضاء اینجانب و برخی اعضا ثبت این قضیه صورت پذیرفته است.
بنابراین موسسه ثبت شده به کیفیتی که در رسانهها انتشار یافت، بدون اطلاع اینجانب ومدیریت حوزه و بر خلاف اهداف مصوب آن به ثبت رسیده است.
لذا اینجانب کاظم صدیقی از جایگاه تولیت حوزه علمیه امام خمینی(ره) و به عنوان یک شهروند، بدون در نظر گرفته شدن سوابق قضایی و عناوین سیاسی اجتماعی استدعا دارم نسبت به ثبت شکایت رسمی از فرد مذکور و دیگر نقش آفرینان در این فقره، با عنوان جعل و خیانت در امانت اقدام فرموده تا ابعاد این مساله برای عموممردم عزیز ایران، خاصه مومنین روشن و شفاف شود.
کاظم صدیقی
1 - اساساً وقتی حوزه علمیه فعال دارید، چه نیازی به موسسه ای برای آموزش های مذکور وجود داشته است که بعد نیاز شود، باغ به اسم موسسه شود؟
2 - آیا همان طور که در خبرها آمده، زمین مذکور باغ بوده است؟ اگر باغ بوده، آیا قرار بود آن را تغییر کاربری دهید؟ در جریان ممنوعیت تغییر کاربری باغ های تهران که هستید؟
3 - مرقوم فرموده اید کسی که مورد اعتماد بوده، مسوول ثبت موسسه می شود و او با جعل امضای شما و برخی دیگر از سهامداران، موسسه ای به اسم تان تاسیس می کند که "بدون اطلاع تولیت، مدیر حوزه و برخی اعضاء" بوده است.
سهامداران چه کسانی هستند؟ "خودتان، دو پسرتان، مدیر مدرسه تان و فردی دیگر به نام جواد عزیزی". (عروس تان هم بازرس موسسه است)
نوشته اید که خودتان در جریان نبودید، مدیر مدرسه تان هم نمی دانست، آیا حتی پسران تان هم متوجه نشدند که سهام دار شرکت شده اند؟ یا اگر متوجه شدند، حتی آنها هم به شما نگفتند تا این که یاشار سلطانی اسناد را منتشر کرد و شما از طریق رسانه ها فهمیدید در زمره مالکان موسسه هستید؟
4 - درباره ثبت موسسه توضیح داده اید. اما درباره اصل ماجرا یعنی "انتقال مالکیت باغ" توضیحی نداده اید و افکار عمومی و به تعبیر شما "خاصه مومنین" منتظر شفاف سازی در این باره اند.
طبق اساسنامه موسسه شما، کلیه اوراق و اسناد و عقود با امضای مدیر عامل و یکی از اعضای هیات مدیره (متفقاً) یا با امضای شخص شما (منفرداً) معتبر است.
پس انتقال اسناد باغ ازگل به موسسه مذکور باید قاعدتا با یکی از دو روش امضایی زیر صورت گرفته باشد:
- امضای مدیر عامل + امضای یکی از اعضای هیات مدیره (مدیر حوزه یا یکی از پسران شما)
- امضای شخص شما به تنهایی
اگر حالت اول بوده، لابد دستکم علاوه بر مدیر عامل، مدیر حوزه یا یکی از پسران شما در جریان بوده اند (مگر این که بگویید اینجا هم جعل کرده اند و باغ به نام شان شده است).
اگر حالت دوم بوده، پس خودتان به عنوان امضا کننده، در جریان بوده اید (مگر این که باز هم بگویید جعل کرده اند و باغ به نام تان شده است).
یعنی اگر اینجا هم مثل ثبت شرکت مدعی جعل شوید، معنایش این است که یکی رفته و ابتدا با جعل امضای شما و مدیر مدرسه شما و احتمالا پسران تان یک شرکت به اسم تان ثبت کرده و سپس مجدداً با جعل امضا، معامله ای انجام داده و باغی به اسم شما کرده است.
حمل بر صحت می کنیم و سوال پنجم را مطرح می کنیم:
5 - در فقره باغ، یک "انتقال گیرنده" داریم که می شود همان شرکت کذایی که شما روح تان هم از آن خبر نداشت و مدیر مدرسه تان هم مطلع نبود و احتمالاً پسران تان هم در جریان نبودند که مالک و عضو هیات مدیره آن شده اند و جاعل همه شما را یک جا دور زده و به اسم تان شرکت ثبت کرده است.
اما در سوی دیگر، "انتقال دهنده" داریم یعنی حوزه علمیه امام خمینی(ره) که شما تولیت آن هستید. می دانیم که در دفاتر اسناد رسمی، صرفا با حضور شخص ذینفع یا نماینده قانونی یا وکیل او سندی انتقال می یابد و حتی اثر انگشت هم در سیستم ثبت می شود.
سوال مهم اینجاست: چه کسی اوراق انتقال سند را "از جانب حوزه علمیه" امضا کرده است؟
آیا اینجا هم کسی جعل کرده و از طرف شما امضا کرده و باغ حوزه را به شرکتی منتقل کرده که شما و پسران و مدیر مدرسه تان سهامداران آن بوده اید؟
یعنی هم «دهنده ملک» از طرف حوزه، جاعل بوده و هم «گیرنده ملک» از طرف موسسه، جعل کرده است؟ و شما هم کلا متوجه نشدید؟
اگر در این حد متوجه آنچه در اطراف تان می گذرد نیستید، در سمت های متعدد خودتان از ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور گرفته تا دبیرکلی بنیاد بین المللی غدیر، چه می کنید؟!
مردم ایران و "خاصه مومنین" منتظر پاسخ و شفاف سازی شما هستند.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کمپین خبرگزاری فارس برای پیگیری ماجرای باغ 1000 میلیارد تومانی ازگل (+لینک) کاظم صدیقی کیست؟ باغ 1000 میلیارد تومانی "ازگل" و چند سؤال ساده از آیتالله کاظم صدیقی صدیقی درباره باغ ازگل: خبر نداشتم، فردی امضای مرا جعل کرد و سپس بخشی از شرکت مال من شد و بعد شرکت هم صاحب باغ شد!